جدول جو
جدول جو

معنی کهنه فروش - جستجوی لغت در جدول جو

کهنه فروش
کسی که لباس های کهنه می فروشد
تصویری از کهنه فروش
تصویر کهنه فروش
فرهنگ فارسی عمید
کهنه فروش
آنکه لباسها کهنه و مندرس فروشد: تا از لباس حسن بیاراست دوش خود از نو شدیم بنده کهنه فروش خود. (سیفی)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کهنه فروشی
تصویر کهنه فروشی
شغل و عمل کهنه فروش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بهانه فروش
تصویر بهانه فروش
عذر (بیجا) آورنده، ادعای بیجا کننده
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که خانه خود را بفروشد، کسی که خانه خود را بفروشد، کسی که از جانب دیوان برای اخذ مالیات عقب افتاده یا مصادره یا جریمه و یا از روی ظلم و ستم خانه و اثاث کسی را بزور بفروشد، تارک دنیا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خانه فروش
تصویر خانه فروش
فروشندۀ خانه، فروختن و حراج اثاث خانه، کنایه از غارت، کنایه از تارک دنیا و راغب آخرت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاله فروش
تصویر کاله فروش
فروشنده متاع کا فروش، بقال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کجینه فروش
تصویر کجینه فروش
آنکه لباسها کهنه فروشد کهنه فروش: (و خیاطان و کجینه فروشان در آن بازار می نشینند و بازار برونق است) (تاریخ یزد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاه فروش
تصویر کاه فروش
آنکه کاه فروشد کسی که شغلش کاه فروشی است: (گفت: ای برادر چون بزیر روی بمحلت کاه فروشان رو بسرای جوانمرد ان) (سمک عیار)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هنر فروش
تصویر هنر فروش
آنکه ادعای هنرمندی و اظهار فضل کند
فرهنگ لغت هوشیار
کهن بوب، زمین فرش قدیمی، زمین ارض: جای و علفش نه زین کهن فرش از خوشه چرخ و گوشه عرش. (تحفه العراقین)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لباس کهنه فروش
تصویر لباس کهنه فروش
کجینه فروش
فرهنگ لغت هوشیار